این مقاله نقش ترافیک، استفاده از خودروی شخصی و خانواده محوری را در تضعیف اخلاق شهروندی در تهران تحلیل می کند و راهکارهایی برای بازتعریف آن ارائه می دهد.
ماشین ترافیک و اخلاق شهروندی
در سطح شهر تهران به سادگی می توان نشانه هایی یافت که از نبود یا ضعف بارز اخلاق شهروندی حکایت دارند. در این باره می توان از نبود نهادهای واقعی جامعه مدنی یا کارکرد ضعیف فضای عمومی در ایران سخن گفت؛ عرصه هایی که در دیگر جوامع پایگاه پرورش کنش های جمعی و شهروندانه به شمار می روند.
نوشتار پیش رو بر سه مولفه اصلی تمرکز دارد: اتومبیل معضل ترافیک و اخلاق شهروندی. اما پیش از پرداختن به این سه محور باید به پرسشی بپردازم که در واقع نقطه آغازین این تحلیل به شمار می آید: با وجود تمامی آسیب هایی که پدیده ترافیک به همراه دارد — از آلودگی های زیست محیطی و صوتی گرفته تا اتلاف وقت و ایجاد فشار روانی بر رانندگان — چرا باز هم بسیاری از شهروندان همچنان استفاده از خودروهای شخصی را برمی گزینند؟
با نگاهی به موضع گیری های رایج شاهدیم که رسانه ها و مسئولان مدام از مردم انتقاد می کنند که چرا با ادامه استفاده از وسایل نقلیه شخصی بار مضاعفی بر مشکلات شهری وارد می کنند. در کنار این نکوهش ها برخی جامعه شناسان به فردگرایی افراطی در جامعه ایران اشاره می کنند و روان شناسان نیز رفتار مردم را با تحلیل های خود به چالش می کشند.
اما پاسخ من به این انتقادها از زاویه ای دیگر است: در شرایط فعلی بهره گیری از ناوگان حمل و نقل عمومی در ایران پیامدهایی دارد که به شکلی تدریجی باعث تضعیف اخلاق شهروندی می شود. بنابراین به نظر می رسد تصمیم مردم برای استفاده از خودروی شخصی نوعی عقلانیت ابزاری در جهت رفع نیازهای کوتاه مدت شخصی یا خانوادگی است؛ اگرچه ممکن است در بلندمدت و در مقیاس کلان به ایجاد مسائل اجتماعی بیانجامد.
برای روشن شدن این دیدگاه باید مجدداً به سه مولفه آغازین متن بازگردم.
اخلاق شهروندی
دلایل فراوانی وجود دارد که نشان می دهد اخلاق شهروندی در کلان شهر تهران به گونه ای منسجم شکل نگرفته است. شاید بتوان گفت که نهادهایی نظیر فضای عمومی و جامعه مدنی در ایران یا اساساً حضور ندارند یا دست کم از قدرت و تاثیرگذاری لازم برخوردار نیستند. در این فضا اخلاق شهروندی با نوعی فردگرایی خودمحور به تقابل کشیده شده است.
می توان چنین نتیجه گرفت که بخشی از افراد در جامعه ایرانی تمایل دارند منافع جمعی را در تصمیم گیری های روزمره نادیده بگیرند و اولویت را بر اساس ملاحظات فردی یا شخصی تعیین کنند.
با این حال نمی توان منکر شد که شواهدی هم وجود دارد که دلالت بر نوعی روحیه جمع گرایانه در فرهنگ ایرانی دارد. شاید برخی بگویند این دوگانه — فردگرایی در برابر جمع گرایی — می تواند جامعه ما را به خوبی توضیح دهد؛ اما نکته ای مهم در این میان نادیده گرفته می شود.
واقعیت این است که تحلیل صحیح این پدیده نه در تقابل فردگرایی و جمع گرایی بلکه در مفهومی میانی به نام «خانواده محوری» یا «خانواده گرایی» نهفته است. در جامعه ایران اغلب رفتارهای فردی و جمعی تحت الشعاع ارزش های خانواده قرار می گیرد. افراد نه به صرف منافع خود بلکه در جهت تامین خواسته ها و رفاه خانواده تصمیم گیری می کنند.
در نتیجه برای واکاوی مفهوم اخلاق شهروندی در بستر اجتماعی ایران باید فهمی عمیق تر از نقش محوری خانواده در تصمیم گیری ها داشته باشیم. نگاه اخلاقی در سطح شهروندی تنها زمانی در ایران نهادینه خواهد شد که رابطه فرد خانواده و جامعه به شکلی متوازن و عقلانی بازتعریف شود.