این پاورپوینت در مورد سبک معماری فولدینگ است و به بررسی ویژگی های فرم های انعطاف پذیر، فلسفه دلوز، معماری نئوباروک ، معماری ارگانیک و کاربرد فناوری های نوین می پردازد.
معماری نئو باروک:
معماری نئو باروک با تاکید بر کالبدهای پرشکوه و سطوح موج دار، نوعی بازخوانی مدرن از فرم های کلاسیک است. در این سبک، دیوارهای انعطاف پذیر و خطوط منحنی با بهره گیری از فناوری های نوین، جلوه ای پویا و درهم تنیده به فضا می بخشند که آن را به سبک های فولدینگ و آینده نگر نزدیک می کند.
معماری ارگانیک:
معماری ارگانیک سبکی نوین در طراحی است که ساختمان ها را با توجه به شرایط محیطی، اقلیم، و ویژگی های طبیعی پیرامون شکل می دهد و هماهنگی میان طبیعت و معماری را برجسته می کند.
معماری فولدینگ
معماری فولدینگ یکی از سبک های نوگرای معماری است که در دهه پایانی قرن بیستم و از اوایل دهه ۱۹۹۰ مطرح شد. این سبک با رویکردی منعطف و غیرخطی، مرزهای سنتی طراحی معماری را کنار گذاشته و به ترکیب فرم های پیچیده و فناوری های نوین می پردازد.
اولین نظریه پرداز: فیلسوف فقید فرانسوی ، ژیل دلوز .
ژیل دلوز، فیلسوف فقید فرانسوی، نخستین نظریه پرداز فلسفی سبک معماری فولدینگ به شمار می رود. فلسفه دلوز، که رویکردی ضد افلاطونی و ضد دکارتی دارد، با نفی عمودگرایی، طبقه بندی و سلسله مراتب، ساختارهای مطلق را زیر سوال می برد. از نگاه او، هستی بر پایه عقل ریاضی بنا نشده و مفاهیمی مانند زیر بنا و روبنا بی معنا هستند. دلوز در کتاب مشهور خود ضد ادیپ؛ سرمایه داری و اسکیزوفرنی (۱۹۷۲)، خرد مدرن را به چالش کشید و آن را پراکنده، سیال و غیرمتمرکز معرفی کرد. او در اثر دیگری به نام فولد؛ لایبنیتس و باروک (۱۹۸۸)، جهان را مجموعه ای از چین خوردگی ها و سطوح بی پایان توصیف می کند که در فضا و زمان فشرده، پیچیده و درهم تنیده شده اند. به باور دلوز، هستی همواره در حال شدن است و هیچ وضعیت ثابتی وجود ندارد؛ مفهومی که تاثیر عمیقی بر شکل گیری معماری فولدینگ داشته است.
بحث ریزوم:
بحث ریزوم در اندیشه دلوز و گاتاری، تلاشی ریشه ای برای نقد ساختارهای سنتی و سلسله مراتبی عقلانیت غرب است. ژیل دلوز به همراه فیلیکس گاتاری نخستین بار در سال ۱۹۷۶ مقاله ای با عنوان «ریزوم» را در پاریس منتشر کردند که بعدها در کتاب هزار فلات (۱۹۸۰) به طور جامع تری گسترش یافت. ریزوم گیاهی است با ساختاری متفاوت از دیگر گیاهان؛ ساقه ای افقی و زیرزمینی دارد که در صورت قطع شدن، نه تنها از بین نمی رود، بلکه از همان نقطه گسترش یافته و جوانه های جدیدی ایجاد می کند. این ساختار استعاره ای از اندیشه ای غیرمتمرکز، بدون آغاز و پایان مشخص، و بر پایه اتصال های چندگانه است.
دلوز و گاتاری با طرح ریزوم، به دنبال فروپاشی نظام درخت گونه، سلسله مراتبی و مرکزمدار اندیشه غرب بودند. از نگاه آنها، تفکر غربی بر پایه منطق دو ارزشی، تمایزهای قطعی و نظم ریاضی گونه بنا شده است که امکان ظهور کثرت، تباین و تفاوت را از بین می برد. این نگاه با فلسفه فولدینگ پیوند می خورد. فولدینگ نیز به دنبال نفی برتری اندیشه ای خاص، حذف سلسله مراتب، و ترویج ساختارهای افقی و چندلایه است. در این رویکرد، «فولد» یا «چین» به معنای انباشت لایه هایی است که در کنار یکدیگر، نه در رتبه بندی، بلکه در هم سطحی و تعامل دائمی با هم قرار دارند. فولدینگ، مانند دیکانستراکشن، در پی گسستن از منطق مطلق مدرن و بنیان های عقلانی تمدن غرب است و به جای آن، کثرت، پویایی و بی مرکزی را جایگزین می کند.
معماری فولدینگ = نئوباروک
معماری فولدینگ که گاه با عنوان معماری نئو باروک نیز شناخته می شود، سبکی نوین و انعطاف پذیر در طراحی معماری است که با بهره گیری از فناوری های دیجیتال، به شکل دهی آزادانه فرم ها و سطوح می پردازد. در معماری باروک، سبک های مختلفی همچون یونانی، رومی، شرقی، رومانسک، گوتیک و کلاسیک به گونه ای در هم تنیده و بر روی یکدیگر تا خورده اند؛ به گونه ای که کالبد بنا و سطوح مواج دیوارها در واکنش به شرایط، از انعطاف پذیری بالایی برخوردار هستند.
در معماری فولدینگ نیز، انعطاف پذیری فرم ها با استفاده از فناوری رایانه ای محقق می شود. رایانه ها این امکان را فراهم می کنند تا بین دو فرم متفاوت، مجموعه ای از حالت های میانی طراحی شود و گذار نرم و سیالی بین آن ها ایجاد گردد. این مفهوم از «گذار نرم» سال هاست که در جلوه های ویژه سینمایی مورد استفاده قرار گرفته است. نمونه ای معروف از آن را می توان در ویدئوی موزیک «Black or White» مایکل جکسون دید؛ جایی که چهره های مختلف با نژادها، سنین و جنسیت های متفاوت، به صورت پیوسته و بدون گسست، به یکدیگر تبدیل می شوند.
نمونه ای دیگر از این ایده، در فیلم ترمیناتور ۲ دیده می شود؛ جایی که شخصیت منفی داستان با بدنی شبیه به جیوه، می تواند شکل خود را با شرایط محیط تطبیق داده و به فرم های مختلف تبدیل شود. این انعطاف پذیری بصری و فضایی، با الهام از همان منطق در طراحی معماری فولدینگ نیز به کار گرفته می شود؛ جایی که فرم، فضا و ساختار در پیوستگی با هم و به کمک تکنولوژی، پیوسته در حال دگرگونی هستند.
معماران سبک فولدینگ:
بسیاری از معماران برجسته سبک دیکانستراکشن نظیر پیتر آیزنمن، فرانک گهری، زاها حدید و حتی برخی معماران مدرنیست مانند فیلیپ جانسون، به سمت مفاهیم و زبان مشترک معماری فولدینگ گرایش پیدا کرده اند. از جمله مهم ترین معماران و نظریه پردازان این سبک می توان به بهرام شیردل، جفری کیپینز، گرگ لین و چارلز جنکز اشاره کرد.
معمار سبک فولدینگ: بهرام شیردل
بهرام شیردل از معماران پیشرو ایرانی در زمینه معماری فولدینگ است که به همگرایی میان معماری و علم روز باور دارد. او در مصاحبه ای با مجله آبادی چنین بیان می کند:
«فکر من و همکارانم در معماری و شهرسازی، قابل انعطاف کردن فضاها است به گونه ای که پاسخگوی تفاوت های بی شمار باشد. همواره معتقد بوده ام که باید معماری جدیدی به وجود آید که با افکار و زندگی زمان خود منطبق باشد و فرهنگ و تمدن موجود را غنی تر کند. انسان، برخلاف سایر جانداران، با گذشت زمان افکار و ویژگی هایش تغییر می کند؛ پس معماری نیز باید دگرگون شود.»
معمار سبک فولدینگ: پیتر آیزنمن
پیتر آیزنمن از پایه گذاران فلسفی معماری فولدینگ است. او مفهوم «فرم ضعیف» (Weak Form) را مطرح می کند؛ فرمی انعطاف پذیر که همانند ژله با شرایط و ظرف محیطی خود تطبیق پیدا می کند. در دیدگاه آیزنمن، فرم ها و لایه های معماری باید در کنار یکدیگر، بدون سلسله مراتب و در انطباق با شرایط کالبدی، اجتماعی و تاریخی قرار گیرند.
یکی از نمونه های برجسته طراحی او، مرکز گردهمایی کلمبوس در شمال مرکز شهر کلمبوس است. این پروژه در محیطی واقع شده که از سه طرف توسط بزرگراه ها، خطوط راه آهن و پل های چند طبقه احاطه شده است. خیابان اصلی شهر نیز از سمت غرب سایت عبور می کند. آیزنمن در این طرح، لایه های اطلاعاتی و زیرساخت های ارتباطی عصر ابررسانه ها را به شکلی کالبدی در ساختار معماری نمایش داده است.
در این مرکز، لایه های معماری به صورت افقی و در سطحی هم تراز در کنار یکدیگر قرار گرفته اند. ساختمان از دو منظر دارای مقیاس بندی متضاد است: از دید برج های مرتفع، مقیاسی در حد سازه های کلانشهری دارد؛ در حالی که از دیدگاه عابران پیاده در خیابان اصلی، به مقیاس خرد و محلی نزدیک شده و پیوندی بصری با بافت شهری اطراف برقرار می کند. این انعطاف پذیری مقیاس و ساختار، بیانگر فلسفه فولدینگ در تطبیق با شرایط متنوع و چندلایه محیطی است.
معمار سبک فولدینگ: گرگ لین
گرگ لین یکی از نظریه پردازان برجسته معماری فولدینگ است. او در توصیف این سبک می گوید:
«فولدینگ یعنی تلفیق عناصر نامرتبط در ساختاری یکپارچه و به هم پیوسته.»
او برای توضیح بهتر این مفهوم، به لایه های رسوبی در کوه ها اشاره می کند که تحت فشارهای درونی زمین خم شده ، پیچ و تاب خورده و با وجود حفظ ویژگی های فردی، در تعامل با لایه های مجاور به شکلی انعطاف پذیر در کنار یکدیگر قرار گرفته اند.
یکی از پروژه های مفهومی جالب توجه لین در این سبک، سرنگون سازی نمادین برج سیرز شیکاگو است؛ برجی ۱۱۰ طبقه که به عنوان مرتفع ترین سازه مدرن آمریکا در سال های ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۴ توسط شرکت معتبر S.O.M و معمار بروس گراهام طراحی و اجرا شد. این برج با نمایی تمام شیشه ای از جنس برنز و آلومینیوم تیره، به وضوح ادامه دهنده خط فکری مدرنیسم و شعار مشهور میس ون دروهه یعنی «کمتر، بیشتر است» به شمار می رود.
ساختار برج سیرز از ۹ مکعب مستطیل چسبیده به هم تشکیل شده که هر یک تا ارتفاع معینی بالا رفته اند و دو حجم نهایی آن به ارتفاع ۴۴۳ متر می رسند. گرگ لین، در اقدامی نمادین، با «تبر نظری» خود این نماد معماری مدرن را سرنگون کرد و از دل آن ساختاری جدید با منطق فولدینگ خلق نمود. او مکعب های خشک و قائم الزاویه برج را به نوارهایی نرم، سیال و خمیری شکل تبدیل کرد و آن ها را با در نظر گرفتن شرایط بستر پروژه، همچون خیابان ها، رودخانه ها و ساختمان های مجاور، به صورت افقی و بدون هیچ گونه سلسله مراتب در کنار یکدیگر قرار داد.
این ترکیب جدید، بازتابی از فلسفه فولدینگ است؛ جایی که فرم ها با انعطاف پذیری کامل در کنار یکدیگر هم سطح می شوند و هیچ یک بر دیگری برتری ندارد. در این نگرش، معماری از ساختارهای سخت و عمودگرای مدرن فاصله گرفته و به سوی ساختارهای باز، سیال و وابسته به بستر حرکت می کند.