این تحقیق درباره مقام والای زن بوده و به بررسی فلسفه حجاب، تاثیر پوشش بر سلامت روانی، نقش حجاب در تمرکز و پیشرفت زنان و پیامدهای بی حجابی از دیدگاه های دینی، روانشناسی و اجتماعی می پردازد.
فلسفه حجاب
در طول اعصار گوناگون همواره زنان در سایه بی توجهی ها و تبعیض های مختلف قرار داشته اند و به ندرت توانسته اند به موقعیتی که شایسته شان بوده دست یابند. یکی از اساسی ترین مباحثی که در این زمینه همواره محل گفت و گو و نقد قرار گرفته موضوع پوشش و حجاب زنان است. از دل این بحث نوع و چگونگی حضور اجتماعی زنان نیز به عنوان یکی از زیرشاخه های مهم مطرح می شود. این نوشتار تلاش دارد تا با نگاهی دقیق و تحلیلی به واکاوی اجمالی این مسئله بپردازد.
بی اعتقادی به اصل حجاب ممکن است ریشه در عوامل گوناگونی داشته باشد که در ادامه به برخی از مهم ترین آن ها به صورت فهرست وار اشاره می شود:
نفوذ و گسترش فرهنگ بیگانه به ویژه فرهنگ غربی برداشت نادرست از مفهوم آزادی تصور غلط از محدودیت زا بودن حجاب برای فعالیت های اجتماعی و شغلی پیروی از امیال و خواهش های شخصی تغییر در ارزش ها و باور به این تصور نادرست که جلوه گری ظاهری نشان دهنده هویت زن است دنباله روی از الگوهای ساختگی رسانه ای تقلیدهای ناآگاهانه ناشی از ضعف در خودباوری نبود اراده قوی در تصمیم گیری ها و نیز بی توجهی و تساهل در عمل.
در این مقاله سعی شده است با تکیه بر استدلال های عقلانی و منطقی و بهره گیری از دیدگاه های قرآن کریم فرمایش های معصومین علیهم السلام و نیز نظرات اندیشمندان صاحب نظر چه در داخل و چه در فضای فکری بین المللی ابعاد مختلف این پدیده مورد تحلیل قرار گیرد. در نهایت این مخاطب است که می تواند با در نظر گرفتن انصاف و استفاده از نیروی تعقل خود به درکی مستقل از این موضوع برسد. و سلام بر آنان که هدایت را پیروی می کنند.
حجاب باعث پیشرفت زن و اجتماع است:
شهید مطهری در یکی از بیانات عمیق خود به این نکته اشاره می کند که اگر فضای آموزشی برای دختران و پسران به صورت مجزا طراحی شود یا دست کم دختران در حین تحصیل پوششی متین و به دور از جلوه گری ظاهری داشته باشند تمرکز و کیفیت آموزش بالاتر خواهد رفت. در چنین فضایی نه تنها فکر و اندیشه ها بهتر شکوفا می شود بلکه گوش سپردن به مطالب آموزشی نیز با دقت بیشتری همراه خواهد بود. حال باید پرسید: آیا شرایطی که در آن هر پسر در کنار دختری نشسته باشد که با آرایش غلیظ و پوششی کوتاه و بدن نما ظاهر شده می تواند محیطی سالم برای فراگیری و اندیشه ورزی فراهم آورد؟ یا وقتی مردی در کوچه ها بازار اداره ها و فضاهای عمومی مدام با صحنه هایی مواجه می شود که زنان با چهره های آراسته و ظاهری تحریک کننده در رفت و آمد هستند آیا در چنین فضایی تمرکز بر کار و مسئولیت های روزمره برای او ساده خواهد بود؟
مطهری در صفحه ۷۸ کتاب مسئله حجاب به روشنی به این پرسش ها پاسخ می دهد.
با تامل در این دیدگاه می توان دریافت که رعایت حجاب نه تنها محدودیتی برای زن محسوب نمی شود بلکه عاملی موثر در رشد پویایی و تمرکز او در فعالیت های علمی اجتماعی و فرهنگی به شمار می رود. در مقابل بی حجابی و گسترش جلوه گری ظاهری باعث فرسایش تدریجی توان درونی زنان و اتلاف انرژی ذهنی و جسمی آنان می گردد. برای درک بهتر این موضوع می توان از یک مثال ملموس بهره گرفت.
همان گونه که در استفاده از گاز طبیعی اطمینان از محکم بودن لوله ها و عدم نشتی آن امری حیاتی است زیرا در صورت سهل انگاری می تواند منجر به حوادث جبران ناپذیر شود بهره گیری از توانایی های زن نیز بدون وجود حفاظی چون حجاب به انحراف و اتلاف منابع ختم خواهد شد. در شرایط فقدان پوشش مناسب ذهن جامعه درگیر ظواهر می شود و نیمی از نیروی انسانی کشور که زنان هستند از مسیر رشد و سازندگی منحرف می گردند. انرژی و تمرکز زنان درگیر آراستن مداوم و ظاهرگرایی می شود و توان واقعی آنان برای خلق و تولید علم هنر یا مدیریت هدر می رود.
حجاب مانند سد محکمی است که انرژی خروشان آب را در مسیر مفید هدایت می کند. همان طور که سد مانع از طغیان و تباه شدن منابع آبی می شود پوشش نیز نیروی زن را از هرز رفتن در مسیرهای سطحی بازمی دارد و امکان بهره وری کامل از توانایی های او را فراهم می سازد. چنین حفاظی نه تنها امنیت روانی ایجاد می کند بلکه باعث تعالی نقش زنان در ساختار اجتماعی نیز خواهد شد.
خطرات جدی برای زنان:
هنگامی که زن با پوششی مناسب ظاهر می شود در واقع خود را از نگاه های ناپاک و ناپسند برخی مردان دور نگه می دارد و در امان می ماند. اما اگر در انتخاب پوشش دقت نداشته باشد زمینه ساز بروز خطراتی بزرگ خواهد شد. همان گونه که گل های لطیف و خوش رنگ وقتی بدون محافظ یا حصاری در دسترس باشند طعمه چیدن و نابود شدن قرار می گیرند زن نیز اگر بی حفاظ باشد از سوی برخی افراد فرصت طلب مورد تهدید قرار خواهد گرفت و ارزش هایش به آسانی از بین می رود.
زن همچون گوهر گران بهایی است که آفریننده اش برای حفظ ارزش و امنیتش او را به پوشش توصیه کرده است؛ همان گونه که صدفی محکم از مروارید درون خود محافظت می کند. زن نیز که مخلوق الهی است براساس تدبیر و حکمت پروردگارش باید با پوششی درخور خود را از آسیب ها دور نگاه دارد؛ زیرا خداوند از نیازها و مصلحت های بندگانش آگاه تر از هر کسی است.
در آیه ای از قرآن کریم چنین آمده است:
«ای پیامبر! به همسران خود دخترانت و زنان مومن سفارش کن تا جامه های بلند بر خود بپوشند. این امر موجب می شود که به پاکدامنی و نجابت شناخته شوند و از آزار و جسارت هوس رانان در امان بمانند. بی تردید خداوند بخشنده و مهربان است.» (سوره احزاب آیه ۵۹)
حتی در فضای خانه رعایت حدود پوشش در برابر برخی محارم سببی نیز توصیه شده است؛ چرا که در مواردی بی توجهی به این موضوع سبب بروز مسائل و مشکلات جدی شده و می شود. حال آنکه در برخورد با نامحرمان ضرورت رعایت حجاب و مراقبت به مراتب بیشتر و جدی تر خواهد بود.
آرامش روانی و تمرکز فکر و اعصاب:
یکی از آرزوهای اصلی و بزرگ هر انسان دستیابی به آرامش درونی و ثبات ذهنی است که بتواند تمرکز و توان فکری خود را در مسیر درست حفظ کند. بدون شک پایه و اساس تمامی موفقیت ها و دستاوردهای ارزشمند نیز در همین موضوع ریشه دارد. از نظر علمی نیز پژوهش ها نشان داده اند که بی توجهی به اصول پوشش مناسب و بدحجابی می تواند تاثیرات منفی قابل توجهی بر سلامت اعصاب و روان انسان داشته باشد و موجبات اضطراب و آشفتگی ذهنی را فراهم آورد.
زمانی که یک زن یا دختر بدون رعایت پوشش مناسب در معرض دید دیگران قرار می گیرد نگاه ها و توجه های افراد مختلف به سوی او جلب می شود. این توجه ها و تمرکزها امواج و فرکانس های خاصی را در مغز دیگران ایجاد می کند که به طور ناخودآگاه بر ذهن و روان خود فرد تاثیرگذار است. این تاثیرات موجبات برهم خوردن تعادل فکری ایجاد آشفتگی ذهنی و در نهایت ناآرامی روانی در فرد می گردد. به این ترتیب ارتباط ناپیدایی بین نحوه پوشش و وضعیت ذهنی و روحی برقرار می شود که دانشمندان به آن اشاره کرده و آن را تایید نموده اند.
بد حجابی یا بی حجابی برای جبران کمبودها:
زنانی که پوشش و حجاب مناسب را رعایت می کنند معمولاً از آرامش روانی و سلامت روحی برخوردارند و در وجود خود احساس کمبود یا نقص نمی کنند. آنها نیازی به جلب توجه اطرافیان ندارند و آرامش درونی شان باعث می شود تا به خود و داشته هایشان اطمینان داشته باشند. در مقابل زنانی که به پوشش صحیح اهمیت نمی دهند و بدحجاب هستند با نمایان ساختن زیبایی ها زینت ها و نوع پوشش خود تلاش می کنند تا خلاهای درونی و کمبودهای روانی خود را پر کنند و به نوعی جلب توجه بیشتری به دست آورند.
روانشناسان نیز در این زمینه معتقدند که کسانی که بیش از حد در انتخاب لباس و رنگ های آن وسواس و مبالغه به خرج می دهند در واقع در پی پنهان کردن یا جبران نقص هایی هستند که در درونشان احساس می کنند. این رفتارها مانند حرف های بی وقفه و اغراق آمیز است که معمولا نشانه ای از احساس حقارت و ضعف درونی می باشد.
امام صادق (ع) نیز در این رابطه نکته ای بسیار گویا بیان کرده اند که: بزرگ ترین نشانه حقارت و پستی یک فرد این است که با پوشیدن لباس های پرزرق و برق و غیر ضروری تلاش می کند خود را مشهور و برجسته کند. این رفتار ناشی از ضعف و عدم اعتماد به نفس واقعی است و نشان می دهد فرد در جستجوی تایید و توجهی است که در درونش کم دارد.